کاش بدبختی حس کردنی نبود ...
جمعه, ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۵۶ ق.ظ
فدای سرت اگه برگا میریزه ،
گلم این فصله دست ما نی که ...
+اینجا تو خوابگاه ، همه ی چیز های لعنتی حس میشن.
و بدترینشون فقره ! ندونم کاری هایی ک منشاء شون فقره!
دیدن هم سن و سال هایی ک دارن حمقات های آشکاری میکنن،
روابط سردرگم ... حسادت هایی که با دیدنشون
شما صاحب دوتا شاخ خوشگل میشید :)
دل سوزی های لعنتی ...
و من دلم دکمه ی Stop میخواد ، هوووف !!!
۹۵/۰۷/۳۰